دِ مسئله بودن یا نبودن نیست دِ . دِ مسئله ، مسئله حق مأموریت است . گاهی می اندیشم که اگر من به جای کارگر پیمانی ، مالک خصوصی بیش نبودم انقدرتوپ نبودم چون انقدر در زندگی ضربه نمی خوردم که فاصله تمام نقاطم از یک نقطه به نام مرکز حدودن به یک اندازه باشد . مشکلات است که آدم را مرد می کند . ببینید من حتی سربازی نرفته ام اما ببینید مردانگی را . آنچه خدا خواسته است . آنچه خدا خواسته است . نمی خواهم انقدر عقده ای باشم اما دستمایه ای جز عقده گویا این روز ها برای خلق اثر هنری ( زرررررررر) وجود ندارد . و این خود موضوع مهمتریست که در این مقال تخممان نیست پس من در مورد حق و حقوقم صحبت می کنم با آنکه اصلن دغدغم نیست که از پرده حلقوی برون افتد راز . هویجوری یک چیزی می گویم که گُه فته باشم . این یگ نگته . انسُن در یگ سِند و سالی سوراخ دماغ هایش کوچکتر بوده موهای زائد بالای ابروها و چروک صورت و قوز پشت و شکمش کمتر است ، اعتماد به نفسش بیشتر است که ان موضوع هم خود ، بدیهی و فاقد اهمّیّت لازم است . ولی بیایید به این موضوع برسیم که الا بذکر ا... تطمئن القلوب . ببینید عزیزان من دنیای قَرب به چه بن بستی رسیده . این چند نگته ؟
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment