روسیه – سؤال اُلمپیاد کامپیوتر – 1995:
مردی قبل از ازدواج ( خیلی نزدیک به ازدواج ) احساس مُردن می کند. یعنی هیچ انگیزه ای او را به زندگی وصل نمی کند. به این مفهوم که هیچ مشوّق و فکری او را وا نمی دارد تا خود را بهتر کند. بیشتر احساس تمام شدن دارد تا شروع شدن. از بعد از ازدواج نمی ترسد. فکر می کند چیزی هم در مورد آینده برایش عجیب و مبهم نیست. درباره زنش هم خیلی فکر نمی کند مجموعا چیز خیلی توپی بدست آورده است ( زنش هم متقابلا تمام احساسات فوق را دارا می باشد )
قسمت اول سؤال :
کدام گزینه صحیح است ؟ با اثبات.
گزینه اول : خود ازدواج موضوعی درست است (یعنی : همراه با مراحل بعدی آن جزو مراحل الزامی رشد همه انسانهاییست که در جهت حقیقت مطلق هستی تکامل می یابند و آنهایی که ازدواج می کنند راه های سعادت به روی آنها باز می شود و آنهایی که ازدواج نمی کنند ناقص می مانند و حتمن بالاخره در سنی احساس نیاز به این سنت حسنه را احساس می نمایند) و آن مرد بر اساس ویژگی های شناخته شده اش، کُس می گوید و طبق معمول الکی شلوغش کرده و یک هفته دیگر مثل همیشه خوب می شود و ازدواج ایشان هم درست است.
گزینه دوم : خود ازدواج موضوعی درست است، نزدیک به ازدواج طبیعی است و یک هفته دیگر با یک مسافرت توپ خوب می شود و ازدواج ایشان هم درست است.
گزینه سوم : خود ازدواج موضوعی درست است، طبیعی نیست و هر دو ( به هر دلیلی ) به بیماری افسردگی مبتلا بوده و یا دیدگاه آنها به زندگی غلط است اما بالاخره با مصرف قرص یا مشاوره یا اندیشیدن بیشتر و تمرین، خوب می شوند و ازدواج ایشان هم درست است.
گزینه چهارم : خود ازدواج موضوعی درست است، طبیعی نیست و این دو نفر دیگر نسبت به هم بی علاقه ( یا دچار عدم کفایت علاقه ) بوده و سخت بشود آن رابطه را به رابطه ای با انگیزه و نشاط بالا تبدیل کرد و اگر هم بشود به نظر می رسد که ازدواج ایشان روی هم رفته اشتباه است و در آینده متزلزل خواهد بود و به روشنی به نفع ایشان است که این کار را نکنند.
گزینه پنجم : در این مقطع از رابطه طبیعیست و مقطع مناسبی برای همیشگی و رسمی کردن رابطه انتخاب نشده است، چون انسان موجودی تک همسر نیست، این مقطع برای هر زوجی مقطع کات بوده و اساسن ازدواج امری غیر اصیل و ساخته ذهن بیمار افلاطون می باشد و نمی شود مثلن با یک همچین کاری به آرامش ابدی رسید. انسان هایی که ازدواج می کنند، الزامن دشوار تر از آنهایی که به چنین دروغی تن در نمی دهند، به تکامل ( به هر مفهوم ) می رسند.
قسمت دوم سؤال : ( سؤال امتیازی و اختیاری - بدون در نظر گرفتن پاسخ شما به قسمت اول )
با فرض درست بودن دو گزینه آخر آیا آن مرد می تواند کات کند یا نه ؟ ( جمع جبری منافعش با خود کات و پس از آن مثبت است؟ ) با ذکر اتفاقاتی که محتمل تر است بیفتد و ترجیحا بدون استقرا پاسخ دهید .
زمان : سه ساعت و چهل و پنج دقیقه.
مردی قبل از ازدواج ( خیلی نزدیک به ازدواج ) احساس مُردن می کند. یعنی هیچ انگیزه ای او را به زندگی وصل نمی کند. به این مفهوم که هیچ مشوّق و فکری او را وا نمی دارد تا خود را بهتر کند. بیشتر احساس تمام شدن دارد تا شروع شدن. از بعد از ازدواج نمی ترسد. فکر می کند چیزی هم در مورد آینده برایش عجیب و مبهم نیست. درباره زنش هم خیلی فکر نمی کند مجموعا چیز خیلی توپی بدست آورده است ( زنش هم متقابلا تمام احساسات فوق را دارا می باشد )
قسمت اول سؤال :
کدام گزینه صحیح است ؟ با اثبات.
گزینه اول : خود ازدواج موضوعی درست است (یعنی : همراه با مراحل بعدی آن جزو مراحل الزامی رشد همه انسانهاییست که در جهت حقیقت مطلق هستی تکامل می یابند و آنهایی که ازدواج می کنند راه های سعادت به روی آنها باز می شود و آنهایی که ازدواج نمی کنند ناقص می مانند و حتمن بالاخره در سنی احساس نیاز به این سنت حسنه را احساس می نمایند) و آن مرد بر اساس ویژگی های شناخته شده اش، کُس می گوید و طبق معمول الکی شلوغش کرده و یک هفته دیگر مثل همیشه خوب می شود و ازدواج ایشان هم درست است.
گزینه دوم : خود ازدواج موضوعی درست است، نزدیک به ازدواج طبیعی است و یک هفته دیگر با یک مسافرت توپ خوب می شود و ازدواج ایشان هم درست است.
گزینه سوم : خود ازدواج موضوعی درست است، طبیعی نیست و هر دو ( به هر دلیلی ) به بیماری افسردگی مبتلا بوده و یا دیدگاه آنها به زندگی غلط است اما بالاخره با مصرف قرص یا مشاوره یا اندیشیدن بیشتر و تمرین، خوب می شوند و ازدواج ایشان هم درست است.
گزینه چهارم : خود ازدواج موضوعی درست است، طبیعی نیست و این دو نفر دیگر نسبت به هم بی علاقه ( یا دچار عدم کفایت علاقه ) بوده و سخت بشود آن رابطه را به رابطه ای با انگیزه و نشاط بالا تبدیل کرد و اگر هم بشود به نظر می رسد که ازدواج ایشان روی هم رفته اشتباه است و در آینده متزلزل خواهد بود و به روشنی به نفع ایشان است که این کار را نکنند.
گزینه پنجم : در این مقطع از رابطه طبیعیست و مقطع مناسبی برای همیشگی و رسمی کردن رابطه انتخاب نشده است، چون انسان موجودی تک همسر نیست، این مقطع برای هر زوجی مقطع کات بوده و اساسن ازدواج امری غیر اصیل و ساخته ذهن بیمار افلاطون می باشد و نمی شود مثلن با یک همچین کاری به آرامش ابدی رسید. انسان هایی که ازدواج می کنند، الزامن دشوار تر از آنهایی که به چنین دروغی تن در نمی دهند، به تکامل ( به هر مفهوم ) می رسند.
قسمت دوم سؤال : ( سؤال امتیازی و اختیاری - بدون در نظر گرفتن پاسخ شما به قسمت اول )
با فرض درست بودن دو گزینه آخر آیا آن مرد می تواند کات کند یا نه ؟ ( جمع جبری منافعش با خود کات و پس از آن مثبت است؟ ) با ذکر اتفاقاتی که محتمل تر است بیفتد و ترجیحا بدون استقرا پاسخ دهید .
زمان : سه ساعت و چهل و پنج دقیقه.