Saturday, October 31, 2009

در این تا ده روز به عروسیم که مانده ، بعد از این نماز صبح بی حال و افسرده و تخمی که خواندم و فقط خودم و خدا را بی خواب کردم و هیچ داف اسمی در هیچ جای دنیا را مثلا ایران و ونزوئلا ، از این حرکت خود به وجد نیاوردم ، یعنی روی تخمدان چپ کره خاکی تاثیری نگذاشتم ، چند نگته را باید به عرض و طول عالم برسانم . (تکبیر اول)
اکنون که مثل داییم و آقای اینانلو که دامنه هال البرز را می سُکند ، می خواهم به یاد پس از آن ایام عُجب ، به دامنه های دربند بشتابم ، بایست چند نگته را به عرض برسانم .
این اعتراف ها رو بخور تا با هم آشتی کنیم . ( اااادددببببررر)
نازرنگی های لازم در کودک ، همانطور که قبلا هم اشاره نمودم ، در اثر افسردگی های لازم در والدین در اثر تبعید ها و فشار های حکومت یا حتی صرفا کارمند بودن ایشان در دستگاه های دولتی و تحمل والدین های دیگر در ادارات و معماری های مدرن به جا مانده از رژیم ستمشاهی و دو رو بودن ایشان در اثر زیستن آنها در زیستگاه هایی چون تهران یا همسایگی هایی از همان نوعی که در رژیم سابق بعد از جنگ جهانی در اشتوتگارت ساخته شد ، شاید ناشی شود. که کودک به افسردگی و صلح طلبی وگوزویّیّت و روشنفگری مُسری مبتلا می شود.
دانشمندان اُسگلیسم را به حس با حالی در اوج تخمیت ، حس زرنگی در هنگام نفهمی ، حس دانستن در هنگام فضل مقتبس به تخمدان چپ یار آویختن و حس تنهایی در هنگام استغنا و بالعکس و جو گیری در فشار یگ اتمسفر و شمشیر کشیدن به روی محبوب و لبخند زدن و فروتنی به کُس کشان عالم ربانی تعبیر نموده اند. (یه صلوات ختم کن)
بیت :
کُس نگوییم که از پرده برون افتد راز بس که گفتیم که بر قامت او دوخته بود
والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته
[جمعیت : اللهم صل علی ... ( فید می شود در موسیقی برنامه تخمی بعدی ...)]